محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

◕‿◕قلب مادری◕‿◕

مادر بودن...

  این جمله رو جایی خوندم و لذت بردم حقیقته که مادر بودن                                 تا ابد نگران بودن است دنیای مادرانه چه سقفی دارد... اصلا سقف ندارد،فقط اسمان است و بس....! راست میگن تا مادر نشی قدر مادرت رو نمیدونی پسرم...گل بهاری من باور دارم خدای مهربان تو رو بخاطر عظمت و بزرگی و بخشش به ما هدیه کرد... دوستت دارم مامان     ...
29 مرداد 1390

نصیحت مادرانه

طاها جونم سلام امروز میخوام یکمی درد دل کنم و یه کوچولو هم وصیت جوجه کوچولوی من : ازت میخوام که توی راه پر پیچ و خم زندگی صبور باشی اما به اندازه،طوریکه دیگران از این صبوری و وقار تو سوء استفاده نکنن میخوام بهت بگم که از حق خودت (اگه به حق بود) همیشه و در همه حال دفاع کنی،البته با رعایت ادب ونزاکت،یادت باشه که حق گرفتنیه نه دادنی..... مامان جون: توی زندگی فراز و نشیبهای زیادی وجود داره که گاهی وقتها آدمی رو خسته میکنه اما  تو گل من باید مقاوم باشی و سعی کنی زانوهات خم نشه عروسک من: توی این راه گرگهای زیادی توی لباس بره در کمینتن مراقب باش گول ظاهرشون  و ...
28 مرداد 1390

سری کامل لباس های محمد طاها

این لباست مال کربلای معلاست پدر بزرگت از اونجا برات آورده.سیسیمونی اینم اندوخته های قدیمی مادر بزرگته.سیسیمونی اینم حاجی زهرا دوست مادر بزرگت وقتی به دنیا اومده بودی اومد بهت سر بزنه برات آورد. اینم پسر خاله حامد با یه سکه پارسیان برات آورده . اما به نظر من اشتباهی آورده چون لباسه دخترونس. بازم اندوخته های مادر بزرگ.سیسیمونی قبلآ هم برات گفتم این بلوز شلوار و بابایی وقتی تو تویه شکم مادری بودی و رفتیم اولین سونوگرافی سه بعدی برات خرید.. سیسیمونی این بلوز قشنگم بابایی برات از تهران آورده. من که خیلی ازش خوشم اومد دستش درد نکنه خیلی شیکه و بهتم میاد. سیسیمونی اینو دیدی؟ مادری خیلی ...
24 مرداد 1390

زیبای کوچک من

دوماهگی ات مبارک عشق کوچکم طاهای نازم چقدر زمان باعجله میگذره... تو هر روز شیرین تر و آگاه تر و بزرگ تر و من هر روز خدای مهربون رو شاکرتر از روز قبل برای عطای بزرگ ترین نعمت زندگیم... پسرک زیبای من ..از وقتی وجود نازنین وپربرکتت وارد زندگیم شد همه چیز عوض شد وزیبایی معنای دیگه ای پیدا کرد و تو شدی معنای تمام زیبایی هایی... زیباترین صداها بعداز تولد تو :صدای نفست نفسم..صدای گریه ی طاها کوچولوم. صدای شیرخوردنت. وصدای آروغ زدنت...همه اینا به کنار...عاشق صدای اهم بعد از عطست کاش بتونم ظبتش کنم قربونت برم زیباست. زیباترین لحظه های من لحظه ی باتو بودنه ...وقتی شیرمیخوری و با دستای کوچیکت دستمو یا لباسمو میگیری و...
24 مرداد 1390

خدا جونم دعای همه رو قبول کن

  خدایا ! اکنون که زیباترین ماهت پیش روی ماست قسم میدهم تو را که بر سر سفره افطار هر دلشکسته ای، محبت را بر سر سفره افطار هر منتظری، امید را بر سر سفره افطار هر عاشقی، عشق را و بر سر سفره افطار هر تنهایی، سایه خود را قرار دهی به امید آن روز که تکه های شکسته قلب هر دلشکسته ای، با نخ محبت پیوند خورد چشمان هر منتظری، با نور امید به راه باشد روزگار هر عاشقی، با عشق سپری گردد و دستان خالی هر تنهایی، به دستانی لطیف و پر مهر گره خورد آمین   ...
19 مرداد 1390

یک مطلب زیبا برای محمد طاها

اشکهایش  یک پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه میکنی؟ مادرش گفت: چون من زن هستم. پسر بچه گفت: من نمی‌فهمم. مادر گفت: تو هیچ‌گاه نخواهی فهمید. بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید که چرا مادر بی‌دلیل گریه میکند؟ پدرش تنها توانست به او بگوید: تمام زنان برای «هیچ چیز» گریه میکنند. پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل شد ولی هنوز نمی‌دانست که چرا زنها بی‌دلیل گریه میکنند. بالاخره سوالش را برای خدا مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را میداند. او از خدا پرسید: خدایا، چرا زنان به آسانی گریه میکنند؟ خدا گفت: زمانی که زن را خلق کردم میخواستم او موجود به خصوصی باشد بنابراین شانه‌های او ...
19 مرداد 1390

چند جمله از دکتر علی شریعتی

  می خواهم چند جمله از دکتر علی شریعتی برات به یادگار بذارم   آن روز كه همه به دنبال چشم زيبا هستند، تو به دنبال نگاه زيبا باش   اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست     ترجیح می دهم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم وبه کفشهایم فکر کنم   آنچه میخواهیم نیستیم و آنچه هستیم نمیخواهیم ٬ آنچه دوست داریم نداریم و آنچه داریم دوست نداریم ٬ و عجیب است هنوز امیدوار به فردائی روشن هستیم ساعتها را بگذارید بخوابند . بیهوده زیستن را نیازی به شمردن نیست.       ...
19 مرداد 1390